با عرض تبریک و تشکر بابت همکاری با رتبه برترها لطفا خودتان را معرفی کنید و درصدهای خود در دروس مختلف کنکور و رتبه خود را بیان کنید ؟
تشکر میکنم ازتون، من علیرضا کفیلی هستم رتبه ۹ کنکور کارشناسی ارشد رشته مدیریت گرایش بازرگانی سال ۹۴، درصد هایی که من تو کنکور زدم به شرح زیر بود، زبان : سفید، ریاضی :۵۶، اقتصاد: ۵۰، تئوری های مدیریت: ۴۷، تحقیق در عملیات:۲۲، بازاریابی: ۹۱، مدیریت اسلامی:۵۵
دانلود نکته و تست تئوری مدیریت کلیک کنید
دانلود کامل ترین جزوه مدیریت اسلامی کلیک کنید
دانلود بروز ترین جزوه اقتصاد کلیک کنید
دانلود بروز ترین جزوه امار و احتمالات کلیک کنید
دانلود کامل ترین جزوه مدیریت تولید کلیک کنید
رشته و دانشگاه شما در مقطع لیسانس چه بوده است و با چه معدلی فارغ التحصیل شده اید ؟
من فارغ اتحصیل رشته مهندسی برق گرایش قدرت، از دانشگاه شهید بهشتی هستم و معدلم در این مقطع ۱۳٫۴۴ بود.
در زمان کارشناسی وضعیت تحصیلی شما به چه صورت بود ایا در این دوره موفق بودید ؟
چقدر سخته واسه من جواب به این سوال،راستشو بخواید من تو دوران کارشناسی آخرین الویتم مطالعه ی درسای دانشگاه بود و هرکار دیگری جز درسای دانشگاه اعم از فعالیت تو تشکلای دانشجویی، کار کردن،مطالعه تو زمینه های غیر از برق و … برای من از الویت بالاتری برخوردار بودند اما به هر حال با وجود اینکه مباحث خیلی سنگین بود و منم علاقه ی چندانی نداشتم مجبور بودم حجم بالای مطالبی رو که یک ترم سر کلاسش حاضر نبودم رو یک شبه بخونم و نمره قبولی بیارم که خب ازین حیث که تونستم یه رشته نسبتا سنگین رو بدون علاقه و کلاس رفتن تموم کنم تا حدودی خودم رو موفق میدونم،بالاخره موفقیت همیشه نسبیه.
ایا در کلاسهای کنکور و آزمونهای آزمایشی موسسات آمادگی کنکور شرکت داشته اید ؟ تقریبا چه رتبه هایی در کنکور ازمایشی کسب میکردید ؟ چقدر این کلاس ها و ازمون ها را موثر میدانید ؟
من در کلاس تئوری مدیرت استاد پرچ در موسسه پژوهش شرکت کردم و واسه من که هیج ایده ای نسبت به بحثای تئوری مدیریت نداشتم و حتی نمیدونستم اون حجم بالای مطلب رو باید از کجا شروع کنم تا حدود خوبی مفید بود ولی خب برای درس تئوری کلاس به هیچ عنوان کافی نیست، تو آزمونای یکی از موسسات معروف هم شرکت میکردم که جون اصلا راضی نبودم اسمشون را نمیبرم،بهترین رتبم در اون آزمون ها ۷۲ بود و یکی دوبار هم صد و خرده ای و تا رتبه های ۳۰۰،۴۰۰ هم رسیدم، اما راستشو بخواید قطعا نمیشه گفت اون آزمونا روی من بی تاثیر بود مثلا همون دوتا رتبه ۴۰۰ که توآزمونای آخر بود باعث شد خیلی با شدت بیشتر ی بخونم بعدش ولی این حرفم این موضوع را توجیه نمیکنه که آزمونای غیر استاندارد و پرغلط بعضی از موسسات خوبه.
از چه زمانی شروع به مطالعه دروس نمودید و به طور متوسط روزانه چه مقدار مطالعه داشتید ؟ا
ول اینو متذکر بشم که ما بهمن کنکور دادیم تا دوستان گیج نشن، من توی تابستون کلاسای تئوری استاد پرچ شرکت کردم که پنجشنبه ها صبح بود، مطالعه ام توی تابستون منوط به کلاسا میشد ومرور مطالب کلاس فقط یک ساعت قبل از کلاس، اما من تو تابستون تقریبا روزی یکی دو ساعت هم زبان میخوندم (تنها درسی که تابستون روش وقت گذاشتم) اما بعدا تصمیم گرفتم حذفش کنم، اما مطالعه ی جدیمو از هفته ی آخر شهریور شروع کردم و شاید به طور متوسط روزانه یه چیزی حدود ۴،۵ ساعت مطالعه میکردم.
قبل و بعد از جلسه ی کنکور چه رتبه ای برای خود متصور بودید ؟
چون یه مدت گذشته قبل کنکورو دقیقا یادم نیست ولی تقریبا فک میکردم حولو حوشه ۵۰ بتونم بشم و بعد از جلسه هم چک نکردم کلید سوالاتو ولی فک میکردم بین ۵۰ تا ۲۰۰ بشه رتبم.
کدام دانشگاه قبول شدید و اولویت چندم انتخابتان بود؟
مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران که انتخاب اولم بود
منابع مورد استفاده ی شما برای هر یک از دروس چه بودند و چه توصیه ای در نحوه ی مطالعه ی انها برای داوطلبان دارید ؟
برای درس تئوری من کتاب جامع استاد پرچ را خوندم و تقریبا تمرکز اصلیم روی اون بود و تا یه حدی هم کتاب تست ایشون رو میزدم، برای بازاریابی کتاب سه استاد رو بارها خوندم و یه کتاب تست تحت عنوان مجموعه تستهای طبقه بندی شده ی بازاریابی سراسری تالیف مهرداد پرچ رو حدود دو بار تستاشو زدم و پاسخنامه هاشو ریز یه ریز خوندم که این کتاب خیلی از ضعف های کتاب سه استاد برای کنکور رو جبران میکنه، برای تحقیق درس رو تقریبا از کتاب مهرگان و تا حدی فدوی خوندم و برای تست فقط تستای سالای آخر سراسری فدوی رو خوندم، برای آمارو ریاضی برای آمار کتاب موسسه ی پارسه رو خوندم چهار فصل اول رو و برای ریاضی مطلب خاصی نخوندم، برای اقتصاد ها فقط کتابای دکتر نظری رو خوندم، برای درس مدیریت اسلامی اصلا ایده ای ندارم من با تحلیل خودم زدم و شانسم همراهم بود.
[easy-notify id=2399]
سخن پایانی
توصیه ی من به دوستایی که میخوان مدیریت بخونن حالا هرکدوم از رشته های مجموعه مدیریت یا مدیرت اجرایی و یا MBA اینه که قبل از اینکه همراه موجی که تو فضای دانشگاها افتاده و همه میرن سمت رشته های مدیریتی قبلش واسه زندگیشون تصمیم بگیرن و ببینن از زندگی چی میخوان و بعد با این بینش برن سمت مدیریت خوندن و حتما برن سمت مدیریت خوندن اما قبلش بدونن از مدیریت چی میخوان و درگیر مُد و جو و اسم نشن.
